جوان امروزی
آن ترک پری چهره که دوش ازبر مارفت آیاچه خطا دید که ازراه خطا رفت تارفت مراازنظرآن نورجهان بین کس واقف مانیست که ازدیده چهارفت برشمع نرفت ازگذرآتش دل دوش آن دودکه ازسوزجگربرسرمارفت دورازرخ اودمبدم ازچشمه چشمم سیلاب سرشک آمدطوفان بلارفت ازپای فتادیم چوآمدغم هجران دردردبماندیم وازدست دوارفت دل گفت وصالش به دعابازتوانیافت عمر ست که عمرم همه درکاردعارفت احرام چه بندیم چون آن قبله نه اینجاست درسعی چه کوشیم چوازمروه صفارفت دی گفت طبیب ازسر حسرت چومرادید هیهات که رنج توزقانون شفارفت ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه زان پیش که گویندازدارفنارفت
Design By : Pichak |